رود زرد سادات ( سادات میر سالاری )

این وبلاگ جهت آشنایی کلیه برادران سادات میرسالاری و جهت اطلاع از محل زندگی یکدیگر میباشد

نویسنده: موسوی - ۱۳٩٢/۱/۱٢

بنام خدا

"سیّد به معنی آقا است و از القابی است که در عرف فارسی زبانان و شیعه، کسانی که نسبشان به واسطة فاطمة زهرا سیدّه النساء(س) به رسول خدا(ص) منتهی می‌شود و بر سایر علویین نیز که به واسطة حضرت عباس یا جناب محمد حنفیّه نسبشان به امیرالمؤمنین(ع) می‌رسد،‌ احتراماً گفته می شود، بلکه بر سایر هاشمیین مانند کسانی که نسبشان به جناب جعفر طیّار و عقیل می رسد، نیز سیّد می‌گویند و این یک نوع احترام از منتسبین به رسول خدا(ص) و از خاندان بنی هاشم است،‌در اصطلاح عرفی به کسانی که از طرف پدر به حضرت عبدالمطلب بن هاشم، جد رسول خدا(ص) انتساب دارند، گفته می‌شود.
سیادت شامل فرزندان حضرت علی(ع) می‌شود. بنابراین فرزندن فاطمه زهرا(س) از دو جهت سیادت دارند:اسلام دینی است که به همه انسان ها حتی غیر مسلمانان احترام می گذارد، اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به منسوبین به پیامبر اکرم (ص) و فرزندان حضرت زهرا (س) را سفارش و تأکید کرده است.

آیه شریفه مودّت «... بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏کنم جز دوست ‏داشتن نزدیکانم [اهل بیتم‏]...».را می توان یکی از دلائل این احترام دانست.

ریشه اصلی احترام به سادات، آیه شریفه مودّت است که  در مرتبه اول و به طور مستقیم، اهل بیت و عترت پیامبر اکرم (ص) را شامل شده و سادات را  که فرزندان با واسطه حضرت زهرا (س) بوده و نسب آنان به یکی از ائمه اطهار (ع) می رسد، نیز شامل می شود.


 در این آیه خدای تعالی به پیامبر (ص) امر می کند که به  مردم بگوید که با خویشاوندان وی دوستی و مودت نمایند، که این دوستی و محبت، خود، مصداقی از احترام است.

همچنین در روایات، سفارشات فراوانی به احترام و اکرام به سادات شده است، که در این جا، به برخی اشاره می شود:

1. پیامبر اکرم (ص) فرمود:«چهار دسته را روز قیامت شفاعت کنم، هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده اند».

2. پیامبر اکرم (ص):« اکرام کنید خوبان ذریه مرا از براى خدا و بدان ایشان را براى من».

3. امام صادق (ع) فرمود:«هر گاه روز قیامت شود منادى فریاد می زند که، اى گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمّد (ص) سخن می گوید. مردم خاموش می شوند؛ پیامبر حرکت مى‏ کند و می فرماید: اى گروه مردمان! هر کس براى او در پیش من دستى و منّتى و نیکى هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می گویند چه دست و چه منّت و چه نیکى است براى ما بلکه تمام این ها براى خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می فرماید: هر کس یکى از فرزندان مرا پناه داده، نیکى به او کرده، او را از برهنگى پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می شوند مردمى که این کردار را انجام داده‏اند. پس ندا از پیشگاه خداى جلّ و علا می رسد که، اى محمّد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجاى بهشت که می خواهى آنان را جاى ده. پس آنان را در وسیله جا می دهد مکانى که محمّد و آل محمّد را مى‏بینند».

گفتنی است این احترام یک امر طبیعی است و نشانه محبت به پیامبر است یعنی اگر کسی شخصی را دوست داشته باشد منتسبین به او را هم دوست خواهد داشت و مورد احترام قرار می دهد، و همین یعنی احترام و یاد پیامبر اسلام و گرامی داشت اهداف آن حضرت.

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: چهار شنبه 13 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

قابل توجه دوستانی که در جستجوی شجره نامه و نسب خود هستند؛ سايت كسا شجره نامه يا اطلاعاتي در دست ندارد تا بتواند سادات بزرگوار را در اين خصوص راهنمايي كند. در حال حاضر دفتر حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی رجایی که در علم نسب شناسی تبحر دارد واقع  در شهر مقدس قم،  آماده پاسخ گويي به سوالات سادات بزرگوار مي باشند. شماره تلفن:   09107759466-02537838166

همچنين ايشان هر روز عصر یک ساعت قبل از اذان مغرب، در دفترشان آماده پاسخ به سؤالات می باشند. شماره تلفن:  

-----------------------------------------------------------------------------

از چه طریقی می توان شجره نامه و ریشة خانوادگی خود را پیدا کرد؟آیا غیر سادات نیز شجره نامه دارند؟

برای غیر سادات راهی برای دست یابی به شجره نامه نیست، ولی برای سادات که از مدت ها قبل اصل و نسب خود را (که به   کدام یک از امامان یا بنی عباس یا بنی هاشم می رسند) یادداشت کرده اند یا سینه به سینه به آنها منتقل شده که مثلاً سید حسینی یا موسوی یا رضوی هستند و شجره نامه ای دارند، این سادات از نظر شجره نامه مشکلی ندارند، ولی آنان که شجره نامه از قبل نداشته اند، فعلاً نمی توانند شجره نامه برای خود تنظیم کنند.
همین مقدار که خود می دانند و در بین مردم به سیادت معروف اند کافی است و سیادت آنان ثابت است

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: چهار شنبه 13 / 8 / 1398برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 1 / 8 / 1393برچسب:رودزرد , ایذه روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نمابیی از رود زرد سادات بعد از آب گیری سد جره و به زیر آب رفتن آبادی نوادگان سید اسدالله فرزند سید عزیز

 

 

 

 این سایت تونست من رو باخیلی ازچیزایی که درموردمحل تولدمادرم نمیدونستم (   جد مادری سادات میرسالاری نوادگان سید عزیز ساکن رودزرد سادات ) رومقابلم قراربده...مرسی ازمدیریت سایت اقای علیزاده ( میرسالاری )

نویسنده: ׀ تاریخ: 1 / 8 / 1392برچسب:رودزرد ,ایذه , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار ,خدیجه , شایسته , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

بدینوسیله درگذشت مرحوم مغفور سید سیف الله موسوی راد فرزند مرحوم سید حاتم ابن سید علی داد ِ یکی دیگر از فرزندان خانواده سید امین را به فرزندان و همسر ایشان و همچنین خانواده سید امین  و سایر سادات میرسالاری تسلیت می گوییم . سید حسینعلی علیزاده میرسالاری

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 20 / 7 / 1392برچسب:رودزرد , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , مسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 http://www.rasekhoon.net

مهاجرت سادات به ايران و گسترش تشيع

نويسنده:رسول جعفريان


يكى از دلائل عمده نفوذ تشيع در ايران، ورود«سادات علوى» به اين منطقه است. اين افراد، عمدتا «شيعه»بوده‏اند. گر چه گاهى در ميان آنها، افراى كه حتى «ناصبى» بوده‏اند، پيدا مى‏شده است (1) . البته شيعيان آنها نيز، همگى اثنى عشرى نبوده، بلكه بسيارى از آنها، «شيعه زيدى» بوده‏اند . معمولا كسانى از آنها كه محور قيامهاى ضد عباسى بوده‏اند، شيعه زيدى شمرده ميشوند. اين به دليل اين بود كه آنها به تقيه اعتقادى نداشته و «قيام با سيف» (2) را دليل تشخص امامت زيد مى‏دانستند.
دليل ورود آنها به ايران، چند نكته بوده است. امنيتى كه در مناطق ايران بوده، يكى از عمده‏ترين دلايل اين مهاجرت‏هاست. ايران، دور از دسترس حكومتهايى بود كه مركز آنها در شام و يا عراق قرار داشت. فشارهاى عباسيان و قبل از آنها امويان، باعث شد تا آنها، بدين مناطق مهاجرت كنند. از ميان علويين، كسانى كه در قيامهائى چون قيام «زيد»، «محمد بن عبد الله»، «ابراهيم بن عبد الله» و «حسين بن على» (شهيد فخ) شركت كرده بودند، احساس خطر بيشترى مى‏كردند. آنها، يا همچون «ادريس بن عبد الله» به شمال آفريقا و يا مانند« يحيى بن زيد» و«يحيى بن عبد الله»، به مناطق شرقى يعنى ايران، متوارى مى‏شدند.
دليل ديگر مهاجرت آنها، همان دليلى بود كه ساير اعراب را به اين مناطق، جذب مى كرد. رفاهى كه اين شهرها، مى‏توانست در بر داشته باشد براى عده‏اى از آنها، قابل توجه بود . اضافه بر اين، آنها خود را محبوب مردم اين سامان مى‏ديدند. مردم نيز به دليل اينكه آنها فرزندان رسول الله بودند، بدانها احترام مى‏گذاشتند. اين مسئله آنها را به اين سمت، جلب مى‏كرد (3) . در اين ميان شهرهاى شيعه نشين، اهميت بيشترى داشته است. كما اينكه قبلا در مورد قم، توضيح داديم. گر چه اهل سنت نيز نسبت به علويين احترام خاصى داشتند (4) .
اين مهاجرتها، بيشتر از قرن دوم به بعد بوده است. و لذا كمتر مى‏توان به فرار آنها به ايران از ترس حجاج شاهدى ذكر كرد. با اين حال بعضى، اولين دسته از سادات علوى مهاجر را كسانى دانسته‏اند كه از ظلم و جور امويان و بويژه سفاكيهاى حجاج به اين حدود پناه آورده‏اند (5) . بعد از آن كه «يحيى بن زيد» به ايران آمد، راه اين مهاجرت گشوده شد. و لذا كسانى كه از ترس «منصور عباسى» و به جرم حمايت از «محمد بن عبد الله» و برادرش «ابراهيم» تحت تعقيب بودند، به سرعت روى بدين منطقه آوردند. پس از آن، اين مهاجرتها رو به گستردگى نهاد.
يكى از دلايل آمدن آنها پس از اين ماجرا، «جذب نيرو» براى «قيام» بوده است. مردم ايران كه يك بار به هنگام روى كار آمدن عباسيان، علاقه خود را جهت «تغيير حاكميت» عربها نشان داده، امتحان خوبى نيز داده بودند، مى‏توانستند بار ديگر چنين كنند. همين تصور بود كه علويان را بسوى اين مناطق، جذب مى‏كرد. در صورتى كه آگاهى عمومى مردم ايران، نسبت به علويان و حتى فعاليت خود علويان نيز در تحريك مردم، اندك بود. فعاليت عباسيان، تنها پس از 30 سال به نتيجه رسيد. در حاليكه علويان، معمولا با يك تحرك اندك، قصد چنين كار بزرگى را داشتند (6) .
«يحيى بن عبد الله بن الحسن بن الحسن عليه السلام» (7) از جمله كسانى بود كه در قيام حسين بن على (شهيد فخ)، شركت كرد او پس از شكست اين قيام به سوى مشرق گريخت. و همراه با عده‏اى از كوفيان به مناطق شمالى ايران(ديلم) رفت. رشيد كه به شدت از اين حركتها، هراس داشت به«فضل بن يحيى برمكى» دستور داد تا به هر صورتى شده او را دستگير كند (8) .
به نظر مى‏رسد حركت يحيى، اولين «قيام شيعى» در«ديلم» بوده است.
منطقه ديلم، يكى از مناطقى است كه در مقابل مسلمين، به شدت مقاومت كرد. و تا مدتها، اسفهبدان كه از قبل بر آن حاكم بودند، تسلط خود را بر آن منطقه حفظ كردند.در اين فاصله، گاهى بين آنها و خلفا، صلح مى‏شد.و گاهى نيز درگيريها و تهاجمها از دو طرف، ادامه داشت .
رفتن اين افراد به اين منطقه، مى‏توانست به نحوى به معناى استفاده و بهره بردارى از اين اختلافات باشد. بنا به گفته فخرى، عده كثيرى از مناطق اطراف، گرد او مجتمع شدند (9) . طبرى نيز از «ابو حفص كرمانى» نقل كرده كه: «انه ظهر بالديلم و اشتدت شوكته و قوى أمره» يعنى: او در ديلم ظاهر گشته و شوكت و قدرتش در كارها رو به فزونى نهاد. او ادامه مى‏دهد، بسيارى از مردم مناطق اطراف، گرد او مجتمع شدند (10) . تعداد هواداران او به اندازه‏اى بود كه «فضل بن يحيى» با 50 هزار نفر به سوى او، حركت مى‏كند (11) . با اين حال درگيرى بين آنها بوجود نيامد. و رشيد موفق شد با فرستادن امان نامه‏اى، او را وادار به پذيرش صلح كند. از طرف ديگر، فضل به «صاحب الديلم» نيز وعده زياد مالى داد تا خروج او را از ديلم، «تسهيل» كند (12) . پس از آمدن او به بغداد تا مدتى با او خوش رفتارى مى‏شد. و بالاخره او را به شهادت رساندند (13) . منطقه ديلم از نظر جغرافيايى و سياسى، مى‏توانسته براى يك نهضت شيعى، آمادگى داشته باشد. كما اينكه بعدها در همين منطقه، اولين حكومت شيعى بوجود آمد. حركت «يحيى بن عبد الله»، زمينه سازى براى حركات بعدى بود. گر چه از قبل نيز اين منطقه، چنين زمينه‏اى را، هر چند به طور مختصر، داشته است. وقتى از يحيى پرسيدند كه چرا«ديلم» را انتخاب كرده است؟ او عنوان كرد كه: «ان للديلم معنا خرجة فطعمت ان تكون معى» (14) : يعنى:« من شنيده بودم» كه در ديلم يك جو انقلابى به سود ما وجود دارد. لذا به فكر افتادم از جو موجود در جهت قيام خود، بهره بردارى كنم. و اين خود، نشانه وجود چنين زمينه‏اى است. شايد هم منظور او شنيدن يك خبر غيب گونه در مورد آينده اين منطقه بوده است.
پس از اين ماجرا با آمدن حضرت على بن موسى عليه السلام به ايران، گروههايى از «سادات»، راهى ايران شدند تسامح مأمون در مقابل سخت گيرى پدرش رشيد، نبست به سادات، در رشد و سربلندى علويان، تأثير بسزايى داشت. او گر چه با قيامهاى آنها به شدت برخورد كرد، اما در حالت عادى به علت اعتقادى كه به برترى على بر ساير خلفا داشت، نسبت به علويين نيز احترام زيادى گذاشت. با اين حال در اواخر، سياست او، كاملا نسبت به اين افراد كه در هر حال حكومت عباسيان را تهديد مى‏كردند، عوض شده بود. آمدن حضرت فاطمه معصومه (ع) به ايران از جمله، مهاجرتهايى بوده كه در رابطه با آمدن على بن موسى (ع) به ايران صورت گرفته است (15) .
مرعشى مى‏نويسد:...سادات از آوازه ولايت و عهدنامه مأمون كه بر حضرت امامت پناهى داده بود، روى بدين طرف نهادند. و او را بيست و يك برادر ديگر بودند.اين مجموع باردران و بنو اعمام از سادات حسينى و حسنى به ولايت رى و عراق رسيدند (16) . او پس از ذكر تغيير سياست مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در مورد عكس العمل سادات، مى‏نويسد: چون سادات خبر «غدر» مأمون كه با حضرت رضا كرد شنيدند، پناه به كوهستان ديلمستان و طبرستان بردند. و بعضى بدانجا شهيد گشتند. و مزار و مرقد ايشان، مشهور و معروف است. و چون اصفهبدان مازندران در اوايل كه اسلام قبول كردند، «شيعه» بودند و با اولاد رسول عليهم السلام، حسن اعتقاد داشتند، سادات را در اين ملك، مقام آسانتر بود (17) .
بعدها، خواهيم ديد كه با پيدايش قيامهاى شيعى در مازندران و گيلان، اين مهاجرتها رو به گستردگى نهاد.
در اين دوره، عراق و كوفه ديگر منطقه امنى نبود. گر چه شيعيان آن، بسيار بودند. علويان نيز با توجه به سوابق كوفه در اينكه در مواقع حساس همكارى نمى كردند، حاضر نبودند در آن منطقه، دست به تحركى بزنند. يكى از آنها به نام «موسى بن عبد الله ابن حسن» در مورد عراق، مى‏گفت:
لا تتركينى العراق فانها*بلاد بها اس الخيانة و الغدر (18)
مرا در عراق وا مگذاريد كه پايه و اساس آن بر نيرنگ و خيانت استوار است.
پس از عراق، ايران يكى از بهترين زمينه‏ها براى قيام بود.
براى دريافت وضعيت نسبى تشيع در ايران، مى‏توان از محل‏هايى كه مهاجران علوى در آنها ساكن بوده‏اند، استفاده نمود. البته تعيين اين مكانها به عنوان محلهاى شيعى، به صورت قطعى امكان پذير نيست. چرا كه به عنوان نمونه، اصفهان با تمام سنى گرى متعصبانه خود كه گاهى معاويه را تا حد پيامبرى بالا (19) مى برده و حتى درگيريهاى مكررى با قمى‏ها به عنوان شيعه داشته (20) ، باز محفلى براى «سادات» بوده است. البته همين مهاجرتها، به تدريج بنيه شيعه را در اين شهر نيز قوى كرد. به طورى كه يكى دو سه قرن بعد از سفر مقدسى در قرن چهارم بدان شهر، مشاهده مى‏كنيم كه اين شهر نيز گرفتار درگيريهاى شيعه و سنى است (21) . و همين، نشانه توسعه تشيع در اين شهر است كه از جمله زمينه‏هاى آن وجود همين «سادات علوى» است. در ساير شهرها هم قضيه به همين شكل است.
در مورد «تفرش» نوشته شده: از وجود امام زاده‏هاى متعدد در تفرش و نزديكى آن به قم و رى، برداشت مى‏شود كه مردم تفرش از صدر اسلام، پيرو مذهب تشيع بوده‏اند (22) .نويسنده ديگرى مى‏نويسد: آيين حقه تشيع در همان قرن نخستين هجرى به رى و به تبع آن به «قصران خارج» راه يافت.... ظاهرا رواج آيين تشيع در رى و قصران به وسيله آن دسته از سادات و فرزندان على (ع) صورت گرفت كه در خلافت جابرانه امويان از جور و ستم ايشان، بدين نواحى پناه آوردند (23) .
در جاى ديگر نيز وجود قبر امام زاده حمزه در اين شهر به عنوان نشانه وجود تشيع در اين شهر ذكر شده است (24) .
مهاجرت سادات به بيهق نيز يكى از همين نمونه‏هاست (25) . بنابر اين از مقابر سادات و امام زاده‏ها، مى‏توان تا حدودى خطوط گسترش تشيع را در ايران ترسيم كرد.
اما واضح است كه اين كار، احتياج به يك تحقيق مستقل كه قطعا تلاش زيادى را خواستار است، دارد. و طبعا از عهده ما، فعلا خارج است.
رازى در مورد برخى امكنه كه فرزندان بلاواسطه ائمه اطهار (ع) در آنها مدفون بوده‏اند، مى‏نويسد: «اهل رى به زيارت حضرت عبد العظيم شوند. و به زيارت ابو عبد الله الابيض و به زيارت السيد حمزة الموسوى... و اهل قم به زيارت فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) كه ملوك و امراء عالم، حنيفى و شفعوى به زيارت آن تربت، تقرب نمايند. و اهل كاشان به زيارت على بن محمد الباقر (ع) كه مدفون است به «يار كرسب» با چندان حجت و برهان كه آنجا ظاهر شده است. و اهل آوه به زيارت فضل و سليمان شوند، فرزندان موسى بن جعفر الكاظم (ع) و به زيارت «اوجان» كه عبد الله موسى (ع) مدفون است. اهل قزوين، سنى و شيعه به تقرب زيارت ابو عبد الله الحسين بن الرضا شوند» (26) .
با اين حال با استفاده از كتاب «منتقلة الطالبيه» كه پيرامون، مهاجرت و محل اسكان بعضى از علويان است، مى‏توان نقاطى را مشخص كرد. تحقيق بيشتر، مستلزم آن است تا هر يك از اين افراد شناخته شده و واسطه آنها تا ائمه (ع) ، مورد بررسى قرار گيرد. اگر تعداد واسطه، بين آنها پنج نفر تا امام سجاد باشد (27) و فرضا 35 سال را براى هر واسطه در نظر بگيريم، طبعا حد فاصل بين امام سجاد (ع) و اين امامزاده، 175 سال يعنى: نزديك به دو قرن است. حدود يك قرن نيز از آغاز هجرت تا شهادت امام سجاد (ع) است. بنابر اين به احتمال قوى، شهادت و يا رحلت چنين امام زاده‏اى، بايد اواسط قرن سوم و يا اوائل قرن چهارم باشد. در اين صورت، مى‏توانيم تا حدودى به نفوذ تشيع، و يا ايجاد زمينه آن به واسطه چنين فردى از اولاد ائمه (ع) پى ببريم.
ناگفته نماند كه اصولا اين افراد كه براى آنها، مقبره‏اى ساخته شده، جزو شخصيتهاى مهم علوى بوده‏اند. و لذا محبوبيت آنها به اين اندازه بوده كه از همان زمان شهادت، چنين احترامى براى آنها قائل شوند. و قبر آنها از ديد ديگران مخفى نماند.
طبعا اين شخصيت، مى‏بايست تأثيرات مذهبى و سياسى بر مردم داشته باشد. از آنجا كه اين افراد، عموما شيعه بوده‏اند به احتمال بسيار قوى، چنين تأثيرى را به اطرافيان خود نيز منتقل كرده‏اند. هنگامى كه مقبره«محمد بن جعفر الصادق(ع) » (28) در «سرخس» شهرت مى‏يابد، اين مى‏تواند نشانه نفوذ اهل بيت (ع) در همان دورانهاى اوليه اسلام باشد.
كتاب«منتقلة الطالبية» در قرن پنجم هجرى، نگارش يافته است. و لذا نتايجى كه ذيلا ما انتظار مى‏بريم، تا حدود همين قرن است. به تعبير ديگر، شهرهايى كه در ايران، محل مهاجرت علويان بوده و ما مى‏خواهيم نفوذ عقايد شيعى را در آن دنبال كنيم، طبعا تا قرن پنجم، ادامه مى‏يابد. در اينجا ما فهرست اسامى شهرها را با تعداد سادات علوى ساكن آنها كه نام برده شده، ذيلا نقل مى‏كنيم. نتيجه گيرى بيشتر از اين مطالب، فعلا مقدور نيست.
بروجرد، 4 نفر. تستر 2 نفر. تفرش، 2 نفر. جندى شاپور، 2 نفر. جيرفت، 2 نفر گيلان، 4 نفر. جرجان، 32 نفر. خراسان، 15 نفر. ديلم، 6 نفر. رامهرمز، 3 نفر. راوند، 3 نفر. رى، 66 نفر. رويان، 2 نفر. سابور 3 نفر. سيرجان، 2 نفر. سجستان، 3 نفر. سمرقند، 15 نفر. شيراز، 23 نفر. چالوس، 14 نفر. طبرستان، 76 نفر. طالقان، 2 نفر. طبس، 2 نفر. طوس، 6 نفر. فارس، 6 نفر. فسا، 5 نفر. قزوين، 27 نفر. قم، 23 نفر. كازرون، 2 نفر. كرمان، 7 نفر.مرو، 8 نفر. نيشابور، 21 نفر. ورامين، 3 نفر. همدان، 11 نفر. يزد، 2 نفر. آذربايجان، 3 نفر. ابهر، 5 نفر. اردبيل، 2 نفر. اهواز، 35 نفر. ارجان، 8 نفر. اصفهان، 33 نفر.
همانگونه كه گفتيم، اين تعداد مى‏تواند درصد گسترش تشيع را نشان دهد.
و اينكه در طبرستان تعداد 76 نفر و در رى 66 نفر و در قم 23 نفر و....(البته نسبت به اصل جمعيت) وجود دارد، مى‏تواند آنچه را كه ما در نظر داريم، يعنى نشان دادن وسعت تشيع نشان دهد.
البته بايد توجه داشت كه مؤلف كتاب «منتقلة الطالبية»، تنها اسامى تعدادى از علويان را نوشته است. و ايشان در نقاط مورد نظر، استقصاء نكرده است.
به مرور زمان و در قرن چهارم و پنجم، بر شوكت«سادات» افزوده گرديد.و در بغداد گسترش طالبيين، ايجاب مى‏كرد كه از طرف خلفاى بغداد، «نقبائى» براى آنها قرار داده شود. در قرن چهارم، مدتى «شريف رضى» و پدرش، چنين نقابتى را در عهده داشتند. در حاليكه شيعه امامى بودند، در شهرهاى ايران نيز سادات، مقامى افزون از حد تصور داشتند. و حتى در شهرهائى كه «دار السنة» محسوب مى‏شود، باز همين شرافت براى آنها وجود دارد. در مورد قرن پنجم، گزارش دقيقى از بزرگان سادات در شهرها داريم كه «عبد الجليل رازى»، آن را نقل كرده است . از جمله در شهرهاى اصفهان، قزوين، رى، نيشابور و بعضى از شهرهاى ديگر.
اما نكته جالب اين است كه او نيز اصرار دارد كه سادات، عموما شيعه بوده‏اند. او مى‏نويسد :«و علوى اصلى، الا امامتى و شيعى نبود. و نتواند بود. و اگر نه، بارى زيدى كه در حكايت است كه علوى سنى، اجازت دخول خواست. و علوى شيعى با او از سلطان سعيد مسعود، سلطان گفت : بگوى تا از اين دو گانه، يكى باشد تا درآيد. علوى سنى الا منافق نيابى! علوى سنى را نگذاشتند. و علوى خالص، راه يافت.و مقصود حاصل كرد تا بدانى كه علوى، الا شيعى سره نباشد كه تبرى كردن از پدر، عاقى باشد. و مذهب بفروختن از پر نفاقى» (29) .

پى‏نوشتها:

.1 ابن عنبة، عمدة الطالب، ص 253، 200، .71
.2 اين اعتقاد به«زيد بن على (ع)»، نسبت داده شده است. به اعتقاد ما، زيد به امامت برادر خويش اعتقاد داشته و مذهب زيدى، چيزى است كه ارتباطى با خود او ندارد.
.3 بحار الانوار، ج 50 ص .295 روايتى داريم كه نشان مى‏دهد، يكى از علويان« طلبا للفضل» به ايران آمده است.
.4 نور الابصار، ص .115 اصفهانى نقل مى‏كند كه وقتى«يحيى بن عبد الله» نزد«مالك بن انس»مى آمد، او از جاى خود بر مى‏خاست و او را به جاى خود مى‏نشاند. مقاتل الطالبيين، ص 309 ط نجف.
.5 كريمان، قصران، ج 1 ص 171، .172 انتشارات انجمن آثار ملى. در زينة المجالس، ص 810 اشاره به مهاجرت گروهى از سادات به چين شده است. كسانى كه از ترس بنى اميه ابتداء به تركستان و از آنجا به چين رفتند.
.6 مقاتل الطالبيين، ص .311
.7 او،از امام صادق روايت نقل مى‏كرد. و از جمله اشخاصى بود كه امام به او وصيت كرد تا مشخصا معلوم نشود كه موسى بن جعفر، جانشين اصلى امام است. درمورد وصايت به او، ر . ك: ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 15 ص .290
.8 همان مدرك، ص .312
.9 تاريخ الفخرى، ص .176
.10 طبرى، ج 6 ص .450 ط مصر. ور. ك: ابن عنبة، عمدة الطالب، ص .155
.11 همان مدرك
.12 طبرى، ج 6 ص 450، اسم او، جستان و حسان، ثبت شده است. ر.ك: تاريخ گزيده، ص .304
.13 الاصفهانى، مقاتل الطالبيين، ص .319
.14 همان مدرك، ص .313
.15 كريمان، قصران، ج 1 ص .172
.16 مرعشى، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، ص 277 ط تهران نشر گستره.
.17 همان مدرك، .278
.18 مقاتل الطالبيين، ص .262 انساب الاشراف، ج 2 ص 140 ط محمودى.
.19 احسن التقاسيم، ج 2 ص 595، .597 ترجمه منزوى.
.20 البداية و النهاية، ج 11 ص .230 كامل ابن اثير، ج 8 ص .518 و ر. ك: نقض، ص .252
.21 رحلة ابن بطوطه، .24
.22 جغرافياى تاريخى... تفرش، ص 29 ط امير كبير .61
.23 قصران، ج 2 ص .749
.24 رى باستان، ج 2 ص .51
.25 ر.ك: تاريخ بيهقى، ص 60، 61، و .63
.26 نقض، ص 588، .589
.27 اين نمونه مثال است. گاهى از اين افراد با يك واسطه و گاه با بيش از ده واسطه به امام معصوم مى‏رسند. فاطمه بنت موسى بن جعفر با يك واسطه است. كما اينكه در كاشان نيز بعضى از امامزاده‏ها با يك يا دو واسطه وجود دارد.
ر.ك: تاريخ كاشان از كلانتر ضرابى، ص .428
.28 تجارب السلف، نخجوانى، ص .160
.29 نقض، ص 224، .227

تاريخ تشيع در ايران ص 159


يكى از دلائل عمده نفوذ تشيع در ايران، ورود«سادات علوى» به اين منطقه است. اين افراد، عمدتا «شيعه»بوده‏اند. گر چه گاهى در ميان آنها، افراى كه حتى «ناصبى» بوده‏اند، پيدا مى‏شده است (1) . البته شيعيان آنها نيز، همگى اثنى عشرى نبوده، بلكه بسيارى از آنها، «شيعه زيدى» بوده‏اند . معمولا كسانى از آنها كه محور قيامهاى ضد عباسى بوده‏اند، شيعه زيدى شمرده ميشوند. اين به دليل اين بود كه آنها به تقيه اعتقادى نداشته و «قيام با سيف» (2) را دليل تشخص امامت زيد مى‏دانستند.
دليل ورود آنها به ايران، چند نكته بوده است. امنيتى كه در مناطق ايران بوده، يكى از عمده‏ترين دلايل اين مهاجرت‏هاست. ايران، دور از دسترس حكومتهايى بود كه مركز آنها در شام و يا عراق قرار داشت. فشارهاى عباسيان و قبل از آنها امويان، باعث شد تا آنها، بدين مناطق مهاجرت كنند. از ميان علويين، كسانى كه در قيامهائى چون قيام «زيد»، «محمد بن عبد الله»، «ابراهيم بن عبد الله» و «حسين بن على» (شهيد فخ) شركت كرده بودند، احساس خطر بيشترى مى‏كردند. آنها، يا همچون «ادريس بن عبد الله» به شمال آفريقا و يا مانند« يحيى بن زيد» و«يحيى بن عبد الله»، به مناطق شرقى يعنى ايران، متوارى مى‏شدند.
دليل ديگر مهاجرت آنها، همان دليلى بود كه ساير اعراب را به اين مناطق، جذب مى كرد. رفاهى كه اين شهرها، مى‏توانست در بر داشته باشد براى عده‏اى از آنها، قابل توجه بود . اضافه بر اين، آنها خود را محبوب مردم اين سامان مى‏ديدند. مردم نيز به دليل اينكه آنها فرزندان رسول الله بودند، بدانها احترام مى‏گذاشتند. اين مسئله آنها را به اين سمت، جلب مى‏كرد (3) . در اين ميان شهرهاى شيعه نشين، اهميت بيشترى داشته است. كما اينكه قبلا در مورد قم، توضيح داديم. گر چه اهل سنت نيز نسبت به علويين احترام خاصى داشتند (4) .
اين مهاجرتها، بيشتر از قرن دوم به بعد بوده است. و لذا كمتر مى‏توان به فرار آنها به ايران از ترس حجاج شاهدى ذكر كرد. با اين حال بعضى، اولين دسته از سادات علوى مهاجر را كسانى دانسته‏اند كه از ظلم و جور امويان و بويژه سفاكيهاى حجاج به اين حدود پناه آورده‏اند (5) . بعد از آن كه «يحيى بن زيد» به ايران آمد، راه اين مهاجرت گشوده شد. و لذا كسانى كه از ترس «منصور عباسى» و به جرم حمايت از «محمد بن عبد الله» و برادرش «ابراهيم» تحت تعقيب بودند، به سرعت روى بدين منطقه آوردند. پس از آن، اين مهاجرتها رو به گستردگى نهاد.
يكى از دلايل آمدن آنها پس از اين ماجرا، «جذب نيرو» براى «قيام» بوده است. مردم ايران كه يك بار به هنگام روى كار آمدن عباسيان، علاقه خود را جهت «تغيير حاكميت» عربها نشان داده، امتحان خوبى نيز داده بودند، مى‏توانستند بار ديگر چنين كنند. همين تصور بود كه علويان را بسوى اين مناطق، جذب مى‏كرد. در صورتى كه آگاهى عمومى مردم ايران، نسبت به علويان و حتى فعاليت خود علويان نيز در تحريك مردم، اندك بود. فعاليت عباسيان، تنها پس از 30 سال به نتيجه رسيد. در حاليكه علويان، معمولا با يك تحرك اندك، قصد چنين كار بزرگى را داشتند (6) .
«يحيى بن عبد الله بن الحسن بن الحسن عليه السلام» (7) از جمله كسانى بود كه در قيام حسين بن على (شهيد فخ)، شركت كرد او پس از شكست اين قيام به سوى مشرق گريخت. و همراه با عده‏اى از كوفيان به مناطق شمالى ايران(ديلم) رفت. رشيد كه به شدت از اين حركتها، هراس داشت به«فضل بن يحيى برمكى» دستور داد تا به هر صورتى شده او را دستگير كند (8) .
به نظر مى‏رسد حركت يحيى، اولين «قيام شيعى» در«ديلم» بوده است.
منطقه ديلم، يكى از مناطقى است كه در مقابل مسلمين، به شدت مقاومت كرد. و تا مدتها، اسفهبدان كه از قبل بر آن حاكم بودند، تسلط خود را بر آن منطقه حفظ كردند.در اين فاصله، گاهى بين آنها و خلفا، صلح مى‏شد.و گاهى نيز درگيريها و تهاجمها از دو طرف، ادامه داشت .
رفتن اين افراد به اين منطقه، مى‏توانست به نحوى به معناى استفاده و بهره بردارى از اين اختلافات باشد. بنا به گفته فخرى، عده كثيرى از مناطق اطراف، گرد او مجتمع شدند (9) . طبرى نيز از «ابو حفص كرمانى» نقل كرده كه: «انه ظهر بالديلم و اشتدت شوكته و قوى أمره» يعنى: او در ديلم ظاهر گشته و شوكت و قدرتش در كارها رو به فزونى نهاد. او ادامه مى‏دهد، بسيارى از مردم مناطق اطراف، گرد او مجتمع شدند (10) . تعداد هواداران او به اندازه‏اى بود كه «فضل بن يحيى» با 50 هزار نفر به سوى او، حركت مى‏كند (11) . با اين حال درگيرى بين آنها بوجود نيامد. و رشيد موفق شد با فرستادن امان نامه‏اى، او را وادار به پذيرش صلح كند. از طرف ديگر، فضل به «صاحب الديلم» نيز وعده زياد مالى داد تا خروج او را از ديلم، «تسهيل» كند (12) . پس از آمدن او به بغداد تا مدتى با او خوش رفتارى مى‏شد. و بالاخره او را به شهادت رساندند (13) . منطقه ديلم از نظر جغرافيايى و سياسى، مى‏توانسته براى يك نهضت شيعى، آمادگى داشته باشد. كما اينكه بعدها در همين منطقه، اولين حكومت شيعى بوجود آمد. حركت «يحيى بن عبد الله»، زمينه سازى براى حركات بعدى بود. گر چه از قبل نيز اين منطقه، چنين زمينه‏اى را، هر چند به طور مختصر، داشته است. وقتى از يحيى پرسيدند كه چرا«ديلم» را انتخاب كرده است؟ او عنوان كرد كه: «ان للديلم معنا خرجة فطعمت ان تكون معى» (14) : يعنى:« من شنيده بودم» كه در ديلم يك جو انقلابى به سود ما وجود دارد. لذا به فكر افتادم از جو موجود در جهت قيام خود، بهره بردارى كنم. و اين خود، نشانه وجود چنين زمينه‏اى است. شايد هم منظور او شنيدن يك خبر غيب گونه در مورد آينده اين منطقه بوده است.
پس از اين ماجرا با آمدن حضرت على بن موسى عليه السلام به ايران، گروههايى از «سادات»، راهى ايران شدند تسامح مأمون در مقابل سخت گيرى پدرش رشيد، نبست به سادات، در رشد و سربلندى علويان، تأثير بسزايى داشت. او گر چه با قيامهاى آنها به شدت برخورد كرد، اما در حالت عادى به علت اعتقادى كه به برترى على بر ساير خلفا داشت، نسبت به علويين نيز احترام زيادى گذاشت. با اين حال در اواخر، سياست او، كاملا نسبت به اين افراد كه در هر حال حكومت عباسيان را تهديد مى‏كردند، عوض شده بود. آمدن حضرت فاطمه معصومه (ع) به ايران از جمله، مهاجرتهايى بوده كه در رابطه با آمدن على بن موسى (ع) به ايران صورت گرفته است (15) .
مرعشى مى‏نويسد:...سادات از آوازه ولايت و عهدنامه مأمون كه بر حضرت امامت پناهى داده بود، روى بدين طرف نهادند. و او را بيست و يك برادر ديگر بودند.اين مجموع باردران و بنو اعمام از سادات حسينى و حسنى به ولايت رى و عراق رسيدند (16) . او پس از ذكر تغيير سياست مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در مورد عكس العمل سادات، مى‏نويسد: چون سادات خبر «غدر» مأمون كه با حضرت رضا كرد شنيدند، پناه به كوهستان ديلمستان و طبرستان بردند. و بعضى بدانجا شهيد گشتند. و مزار و مرقد ايشان، مشهور و معروف است. و چون اصفهبدان مازندران در اوايل كه اسلام قبول كردند، «شيعه» بودند و با اولاد رسول عليهم السلام، حسن اعتقاد داشتند، سادات را در اين ملك، مقام آسانتر بود (17) .
بعدها، خواهيم ديد كه با پيدايش قيامهاى شيعى در مازندران و گيلان، اين مهاجرتها رو به گستردگى نهاد.
در اين دوره، عراق و كوفه ديگر منطقه امنى نبود. گر چه شيعيان آن، بسيار بودند. علويان نيز با توجه به سوابق كوفه در اينكه در مواقع حساس همكارى نمى كردند، حاضر نبودند در آن منطقه، دست به تحركى بزنند. يكى از آنها به نام «موسى بن عبد الله ابن حسن» در مورد عراق، مى‏گفت:
لا تتركينى العراق فانها*بلاد بها اس الخيانة و الغدر (18)
مرا در عراق وا مگذاريد كه پايه و اساس آن بر نيرنگ و خيانت استوار است.
پس از عراق، ايران يكى از بهترين زمينه‏ها براى قيام بود.
براى دريافت وضعيت نسبى تشيع در ايران، مى‏توان از محل‏هايى كه مهاجران علوى در آنها ساكن بوده‏اند، استفاده نمود. البته تعيين اين مكانها به عنوان محلهاى شيعى، به صورت قطعى امكان پذير نيست. چرا كه به عنوان نمونه، اصفهان با تمام سنى گرى متعصبانه خود كه گاهى معاويه را تا حد پيامبرى بالا (19) مى برده و حتى درگيريهاى مكررى با قمى‏ها به عنوان شيعه داشته (20) ، باز محفلى براى «سادات» بوده است. البته همين مهاجرتها، به تدريج بنيه شيعه را در اين شهر نيز قوى كرد. به طورى كه يكى دو سه قرن بعد از سفر مقدسى در قرن چهارم بدان شهر، مشاهده مى‏كنيم كه اين شهر نيز گرفتار درگيريهاى شيعه و سنى است (21) . و همين، نشانه توسعه تشيع در اين شهر است كه از جمله زمينه‏هاى آن وجود همين «سادات علوى» است. در ساير شهرها هم قضيه به همين شكل است.
در مورد «تفرش» نوشته شده: از وجود امام زاده‏هاى متعدد در تفرش و نزديكى آن به قم و رى، برداشت مى‏شود كه مردم تفرش از صدر اسلام، پيرو مذهب تشيع بوده‏اند (22) .نويسنده ديگرى مى‏نويسد: آيين حقه تشيع در همان قرن نخستين هجرى به رى و به تبع آن به «قصران خارج» راه يافت.... ظاهرا رواج آيين تشيع در رى و قصران به وسيله آن دسته از سادات و فرزندان على (ع) صورت گرفت كه در خلافت جابرانه امويان از جور و ستم ايشان، بدين نواحى پناه آوردند (23) .
در جاى ديگر نيز وجود قبر امام زاده حمزه در اين شهر به عنوان نشانه وجود تشيع در اين شهر ذكر شده است (24) .
مهاجرت سادات به بيهق نيز يكى از همين نمونه‏هاست (25) . بنابر اين از مقابر سادات و امام زاده‏ها، مى‏توان تا حدودى خطوط گسترش تشيع را در ايران ترسيم كرد.
اما واضح است كه اين كار، احتياج به يك تحقيق مستقل كه قطعا تلاش زيادى را خواستار است، دارد. و طبعا از عهده ما، فعلا خارج است.
رازى در مورد برخى امكنه كه فرزندان بلاواسطه ائمه اطهار (ع) در آنها مدفون بوده‏اند، مى‏نويسد: «اهل رى به زيارت حضرت عبد العظيم شوند. و به زيارت ابو عبد الله الابيض و به زيارت السيد حمزة الموسوى... و اهل قم به زيارت فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) كه ملوك و امراء عالم، حنيفى و شفعوى به زيارت آن تربت، تقرب نمايند. و اهل كاشان به زيارت على بن محمد الباقر (ع) كه مدفون است به «يار كرسب» با چندان حجت و برهان كه آنجا ظاهر شده است. و اهل آوه به زيارت فضل و سليمان شوند، فرزندان موسى بن جعفر الكاظم (ع) و به زيارت «اوجان» كه عبد الله موسى (ع) مدفون است. اهل قزوين، سنى و شيعه به تقرب زيارت ابو عبد الله الحسين بن الرضا شوند» (26) .
با اين حال با استفاده از كتاب «منتقلة الطالبيه» كه پيرامون، مهاجرت و محل اسكان بعضى از علويان است، مى‏توان نقاطى را مشخص كرد. تحقيق بيشتر، مستلزم آن است تا هر يك از اين افراد شناخته شده و واسطه آنها تا ائمه (ع) ، مورد بررسى قرار گيرد. اگر تعداد واسطه، بين آنها پنج نفر تا امام سجاد باشد (27) و فرضا 35 سال را براى هر واسطه در نظر بگيريم، طبعا حد فاصل بين امام سجاد (ع) و اين امامزاده، 175 سال يعنى: نزديك به دو قرن است. حدود يك قرن نيز از آغاز هجرت تا شهادت امام سجاد (ع) است. بنابر اين به احتمال قوى، شهادت و يا رحلت چنين امام زاده‏اى، بايد اواسط قرن سوم و يا اوائل قرن چهارم باشد. در اين صورت، مى‏توانيم تا حدودى به نفوذ تشيع، و يا ايجاد زمينه آن به واسطه چنين فردى از اولاد ائمه (ع) پى ببريم.
ناگفته نماند كه اصولا اين افراد كه براى آنها، مقبره‏اى ساخته شده، جزو شخصيتهاى مهم علوى بوده‏اند. و لذا محبوبيت آنها به اين اندازه بوده كه از همان زمان شهادت، چنين احترامى براى آنها قائل شوند. و قبر آنها از ديد ديگران مخفى نماند.
طبعا اين شخصيت، مى‏بايست تأثيرات مذهبى و سياسى بر مردم داشته باشد. از آنجا كه اين افراد، عموما شيعه بوده‏اند به احتمال بسيار قوى، چنين تأثيرى را به اطرافيان خود نيز منتقل كرده‏اند. هنگامى كه مقبره«محمد بن جعفر الصادق(ع) » (28) در «سرخس» شهرت مى‏يابد، اين مى‏تواند نشانه نفوذ اهل بيت (ع) در همان دورانهاى اوليه اسلام باشد.
كتاب«منتقلة الطالبية» در قرن پنجم هجرى، نگارش يافته است. و لذا نتايجى كه ذيلا ما انتظار مى‏بريم، تا حدود همين قرن است. به تعبير ديگر، شهرهايى كه در ايران، محل مهاجرت علويان بوده و ما مى‏خواهيم نفوذ عقايد شيعى را در آن دنبال كنيم، طبعا تا قرن پنجم، ادامه مى‏يابد. در اينجا ما فهرست اسامى شهرها را با تعداد سادات علوى ساكن آنها كه نام برده شده، ذيلا نقل مى‏كنيم. نتيجه گيرى بيشتر از اين مطالب، فعلا مقدور نيست.
بروجرد، 4 نفر. تستر 2 نفر. تفرش، 2 نفر. جندى شاپور، 2 نفر. جيرفت، 2 نفر گيلان، 4 نفر. جرجان، 32 نفر. خراسان، 15 نفر. ديلم، 6 نفر. رامهرمز، 3 نفر. راوند، 3 نفر. رى، 66 نفر. رويان، 2 نفر. سابور 3 نفر. سيرجان، 2 نفر. سجستان، 3 نفر. سمرقند، 15 نفر. شيراز، 23 نفر. چالوس، 14 نفر. طبرستان، 76 نفر. طالقان، 2 نفر. طبس، 2 نفر. طوس، 6 نفر. فارس، 6 نفر. فسا، 5 نفر. قزوين، 27 نفر. قم، 23 نفر. كازرون، 2 نفر. كرمان، 7 نفر.مرو، 8 نفر. نيشابور، 21 نفر. ورامين، 3 نفر. همدان، 11 نفر. يزد، 2 نفر. آذربايجان، 3 نفر. ابهر، 5 نفر. اردبيل، 2 نفر. اهواز، 35 نفر. ارجان، 8 نفر. اصفهان، 33 نفر.
همانگونه كه گفتيم، اين تعداد مى‏تواند درصد گسترش تشيع را نشان دهد.
و اينكه در طبرستان تعداد 76 نفر و در رى 66 نفر و در قم 23 نفر و....(البته نسبت به اصل جمعيت) وجود دارد، مى‏تواند آنچه را كه ما در نظر داريم، يعنى نشان دادن وسعت تشيع نشان دهد.
البته بايد توجه داشت كه مؤلف كتاب «منتقلة الطالبية»، تنها اسامى تعدادى از علويان را نوشته است. و ايشان در نقاط مورد نظر، استقصاء نكرده است.
به مرور زمان و در قرن چهارم و پنجم، بر شوكت«سادات» افزوده گرديد.و در بغداد گسترش طالبيين، ايجاب مى‏كرد كه از طرف خلفاى بغداد، «نقبائى» براى آنها قرار داده شود. در قرن چهارم، مدتى «شريف رضى» و پدرش، چنين نقابتى را در عهده داشتند. در حاليكه شيعه امامى بودند، در شهرهاى ايران نيز سادات، مقامى افزون از حد تصور داشتند. و حتى در شهرهائى كه «دار السنة» محسوب مى‏شود، باز همين شرافت براى آنها وجود دارد. در مورد قرن پنجم، گزارش دقيقى از بزرگان سادات در شهرها داريم كه «عبد الجليل رازى»، آن را نقل كرده است . از جمله در شهرهاى اصفهان، قزوين، رى، نيشابور و بعضى از شهرهاى ديگر.
اما نكته جالب اين است كه او نيز اصرار دارد كه سادات، عموما شيعه بوده‏اند. او مى‏نويسد :«و علوى اصلى، الا امامتى و شيعى نبود. و نتواند بود. و اگر نه، بارى زيدى كه در حكايت است كه علوى سنى، اجازت دخول خواست. و علوى شيعى با او از سلطان سعيد مسعود، سلطان گفت : بگوى تا از اين دو گانه، يكى باشد تا درآيد. علوى سنى الا منافق نيابى! علوى سنى را نگذاشتند. و علوى خالص، راه يافت.و مقصود حاصل كرد تا بدانى كه علوى، الا شيعى سره نباشد كه تبرى كردن از پدر، عاقى باشد. و مذهب بفروختن از پر نفاقى» (29) .

پى‏نوشتها:

.1 ابن عنبة، عمدة الطالب، ص 253، 200، .71
.2 اين اعتقاد به«زيد بن على (ع)»، نسبت داده شده است. به اعتقاد ما، زيد به امامت برادر خويش اعتقاد داشته و مذهب زيدى، چيزى است كه ارتباطى با خود او ندارد.
.3 بحار الانوار، ج 50 ص .295 روايتى داريم كه نشان مى‏دهد، يكى از علويان« طلبا للفضل» به ايران آمده است.
.4 نور الابصار، ص .115 اصفهانى نقل مى‏كند كه وقتى«يحيى بن عبد الله» نزد«مالك بن انس»مى آمد، او از جاى خود بر مى‏خاست و او را به جاى خود مى‏نشاند. مقاتل الطالبيين، ص 309 ط نجف.
.5 كريمان، قصران، ج 1 ص 171، .172 انتشارات انجمن آثار ملى. در زينة المجالس، ص 810 اشاره به مهاجرت گروهى از سادات به چين شده است. كسانى كه از ترس بنى اميه ابتداء به تركستان و از آنجا به چين رفتند.
.6 مقاتل الطالبيين، ص .311
.7 او،از امام صادق روايت نقل مى‏كرد. و از جمله اشخاصى بود كه امام به او وصيت كرد تا مشخصا معلوم نشود كه موسى بن جعفر، جانشين اصلى امام است. درمورد وصايت به او، ر . ك: ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 15 ص .290
.8 همان مدرك، ص .312
.9 تاريخ الفخرى، ص .176
.10 طبرى، ج 6 ص .450 ط مصر. ور. ك: ابن عنبة، عمدة الطالب، ص .155
.11 همان مدرك
.12 طبرى، ج 6 ص 450، اسم او، جستان و حسان، ثبت شده است. ر.ك: تاريخ گزيده، ص .304
.13 الاصفهانى، مقاتل الطالبيين، ص .319
.14 همان مدرك، ص .313
.15 كريمان، قصران، ج 1 ص .172
.16 مرعشى، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، ص 277 ط تهران نشر گستره.
.17 همان مدرك، .278
.18 مقاتل الطالبيين، ص .262 انساب الاشراف، ج 2 ص 140 ط محمودى.
.19 احسن التقاسيم، ج 2 ص 595، .597 ترجمه منزوى.
.20 البداية و النهاية، ج 11 ص .230 كامل ابن اثير، ج 8 ص .518 و ر. ك: نقض، ص .252
.21 رحلة ابن بطوطه، .24
.22 جغرافياى تاريخى... تفرش، ص 29 ط امير كبير .61
.23 قصران، ج 2 ص .749
.24 رى باستان، ج 2 ص .51
.25 ر.ك: تاريخ بيهقى، ص 60، 61، و .63
.26 نقض، ص 588، .589
.27 اين نمونه مثال است. گاهى از اين افراد با يك واسطه و گاه با بيش از ده واسطه به امام معصوم مى‏رسند. فاطمه بنت موسى بن جعفر با يك واسطه است. كما اينكه در كاشان نيز بعضى از امامزاده‏ها با يك يا دو واسطه وجود دارد.
ر.ك: تاريخ كاشان از كلانتر ضرابى، ص .428
.28 تجارب السلف، نخجوانى، ص .160
.29 نقض، ص 224، .227

تاريخ تشيع در ايران ص 159

 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 30 / 6 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , روستای خدیجه , رامهرمز , لیکک , ثوق , دهدشت , بهبهان , کربلیی قسامعلی, باغملک, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

تجلیل از شهید سید ابوالحسن میرسالاری در نمازجمعه هفتکل

 با حضور مردم قدر‌شناس انجام شد

تجلیل از شهید سید ابوالحسن میرسالاری در نمازجمعه هفتکل

با آغاز طرح «جمعه‌ها با شهدا» از طلبه شهید سید ابوالحسن میرسالاری از شهدای عملیات بیت المقدس در نماز جمعه هفتکل تجلیل ‌شد.

خبرگزاری فارس: تجلیل از شهید سید ابوالحسن میرسالاری در نمازجمعه هفتکل

به گزارش خبرگزاری فارس از هفتکل، مراسم تجلیل از طلبه شهید سید ابوالحسن میرسالاری امروز با حضور اقشار مختلف مردم در نمازجمعه هفتکل انجام ‌شد. 

این مراسم در راستای اجرای طرح «جمعه‌ها با شهدا» در نماز جمعه هفتکل  از سوی ستاد اقامه نماز جمعه هفتکل برگزار شد. 

در طرح «جمعه‌ها با شهدا» هر هفته از یک شهید والامقام هفتکل، رغیوه و نفت سفید در نماز جمعه این شهرستان تجلیل خواهد شد. 

در این آیین حجت‌الاسلام علی خلیلی پیربلوط امام جمعه هفتکل با گرامی داشت یاد و خاطره شهدای والامقام به مقام شامخ طلبه شهید سید ابوالحسن میرسالاری ادای احترام کرد. 

وی در ادامه بیان برخی از خصوصیات اخلاقی این شهید پرداخت و گفت: شهید  میرسالاری در 22 اردی‌بهشت ماه سال 1344 در خانواده‌ای متدین از سادات میرسالار دیده به جهان گشود. 

به گفته این روحانی هفتکلی، طلبه شهید سید ابوالحسن میرسالاری در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر شرکت کرد و در تاریخ 22 اردی‌بهشت ماه سال 1361 به شهادت رسید ولی پیکر مطهرش هنوز به وطن بازنگشته است. 

خطیب جمعه هفتکل، انس با قرآن، توکل به خدا و اخلاص در عمل را از ویژگی ها مهم شهید میرسلاری بیان کرد و گفت: این شهید عزیز خیلی مهربان بود و همیشه به اطرافیان خود با محبت برخورد می‌کرد. 

مسئول ستاد اقامه نماز جمعه هفتکل در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در هفتکل از آغاز اجرای طرح «جمعه‌ها با شهدا» در نماز جمعه هفتکل خبر داد و اظهار کرد: این طرح در نماز جمعه این هفته شهرستان هفتکل آغاز ‌شد. 

محمد ممبینی با بیان اینکه بر اساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده هر هفته از یک شهید در نماز جمعه هفتکل تجلیل خواهد شد، بیان کرد: این اقدام فرهنگی و تأثیرگذار با اجرای طرح «جمعه‌ها با شهدا» از سوی ستاد اقامه نماز جمعه هفتکل انجام می‌شود. 

وی افزود: این طرح بی‌نظیر هر هفته در نماز جمعه هفتکل اجرا می‌شود و در هر جمعه یک شهید والامقام از هفتکل، رغیوه و نفت سفید تجلیل خواهد شد. 

مسئول ستاد اقامه نماز جمعه هفتکل خاطرنشان کرد: این طرح که «جمعه‌ها با شهدا» نامگذاری شده است هر هفته در نماز جمعه هفتکل اجرا می‌شود و امروز با تجلیل از طلبه شهید سید ابوالحسن میرسالاری آغاز شد. 

وی در مورد چگونگی اجرای طرح نیز گفت: در طرح «جمعه‌ها با شهدا» هر هفته قبل از روز جمعه، فرازهایی از زندگینامه یک شهید والامقام از سوی ستاد اقامه نماز جمعه تهیه می‌شود در اختیار امام جمعه قرار می‌گیرد. 

به گفته این مقام مسئول، امام جمعه نیز در آغاز خطبه دوم نماز جمعه با گرامیداشت یاد و خاطره آن شهید والامقام، فرازهایی از زندگی نامه را که قبلا تهیه شده و در اختیارش قرار گرفته را قرائت می‌کند. 

مسئول ستاد اقامه نماز جمعه هفتکل، هدف از اجرای طرح «جمعه‌ها با شهدا» در نماز جمعه هفتکل را زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز عنوان کرد و گفت: امیدوارم بتوانیم که رهرو خوبی برای راه شهدا باشیم و وصیت‌های آنان را در زندگی عملی کنیم. 

وی اضافه کرد: اگر خانواده شهیدی که در نماز جمعه از او یاد می‌شود در منطقه حضور داشته باشند حتما از سوی ستاد اقامه نماز جمعه هفتکل برای حضور در نماز جمعه دعوت خواهند شد. 

ممبینی از همه دوستداران فرهنگ ایثار و شهادت خواست تا پیشنهادات خود را برای بهتر اجرا شدن طرح «جمعه‌ها با شهدا» در نماز جمعه هفتکل ارائه دهند. 

وی در ادامه بیان کرد: ستاد اقامه نماز جمعه هفتکل نیز برای استفاده بهتر مومنان و شهروندان از طرح «جمعه‌ها با شهدا» برنامه‌هایی دارد که در آینده اجرا خواهد شد. 

مسئول ستاد اقامه نماز جمعه هفتکل تصریح کرد: سعی بر این است که اگر شهیدی وصیت نامه دارد فرازهایی از وصیت نامه شهید نیز در بین نماز جمعه و نماز عصر توسط مجری برنامه قرائت شود. 

این مقام مسئول عنوان کرد: شهرستان هفتکل 253 شهید والامقام به آرمان‌های انقلاب اسلامی تقدیم کرده است که سردار شهید شکرخدا بهمنی، سردار شهید علی رضا داوودی، سردار شهید کرم سیاهپور، سردار شهید مصدق طاهری، سردار شهید محمدکریم ممبینی، سردار شهید غلامعباس عباسی مکوند و سردار شهید سید عیسی موسوی از آن جمله هستند. 

ممبینی در ادامه با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای نسل سوم اظهار داشت: شهید حسین ممبینی، شهید بهمن درویشی، شهید مهدی بهرامی و شهید محمد اصلانی از جمله جوانان برومند هفتکل هستند که پس از دوران دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل شده‌اند. 

وی در ادامه بیان کرد: این هفته طرح «جمعه‌ها با شهدا» با تجلیل از طلبه شهید سید ابوالحسن میرسالاری فعالیت خود را آغاز کرد.

مطلب از آقای محمد ممبینی از شهرستان هفتکل

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 13 / 6 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , رامهرمز , دهدشت , بهبهان , باغملک , هفتکل , سادات, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

خانواده محترم صابری : در گذشت جوان ناکام مرحوم مهدی صابری را به شما و سایر بستگان تسلیت عرض م گویم

مدیر وبلاگ رودزرد سادات : سید حسینعلی علیزاده ( میرسالاری )

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: یک شنبه 25 / 5 / 1392برچسب:رودزرد کلاسمدین , میرسالار , روستای خدیجه , رامهرمز , دهدشت, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 15 / 5 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , برد خیمه , رامهرمز , لیکک , ثوق , دهدشت , بهبهان , امامزاده, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 15 / 5 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , برد خیمه , رامهرمز , لیکک , ثوق , دهدشت , بهبهان , امامزاده, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 29 / 4 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , برد خیمه , رامهرمز , رفیعی , کریمی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

خانواده های محترم موسوی و میرسالاری اولین سالگرد وفات مرحوم حاج سید محمد موسوی را به شما و سایر بستگان تسلیت عرض می نمایم

مدیر سایت رودزرد سادات سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری )

 

 

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 19 / 4 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , روستای خدیجه ,هفتکل , رامهرمز, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

برادر محترم سید محمدجان موسوی از نوادگان سید امین فرزند سیدرضا بزرگ از طایفه سادات میر سالاری ساکن روستای خدیجه ( خیجه مامتین ) از توابع شهرستان رامهرمز

 

 

جمعی از سادات موسوی (سادات میرسالاری از نوادگان امامزاده میر سالار و سایر بستگان و توایف ساکن روستای خدیجه از توابع شهرستان رامهرمز

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 19 / 4 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , روستای خدیجه ,هفتکل , رامهرمز, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به اطلاع  کلیه برادران  سادات میرسالاری که درهر مکان از ایران ویا خارج از ایران ساکن هستند می رساند که اطلاعات و نام و مشخصات خود و بستگانتان را به ایمیل وبا عضویت در سایت    roudzard.loxblog.com  رودزرد سادات سادات میرسالاری ویا از هر طریقی که برای شما امکان دارد ارسال نمایید تا در کتاب شجره نامه سادات میرسالاری که  در حال چاپ است ثبت نماییم .

مدیر سایت : سید حسینعلی علیزاده ( میرسالاری )

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 29 / 6 / 1398برچسب:رودزرد , میرسالار , سادات , رامهرمز , هفتکل , باغملک, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 / 3 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , سادات , رامهرمز , هفتکل , باغملک, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 / 3 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , سادات , رامهرمز , هفتکل , باغملک, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 / 3 / 1392برچسب:رودزرد , میرسالار , سادات , علیزاده , هفتکل , زیارت , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سلام آقای میرسالاری تولدت مبارک

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: چهار شنبه 16 / 2 / 1392برچسب:میرسالار , رودزرد , تولد , توفشرین , هفتکل, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: چهار شنبه 28 / 12 / 1391برچسب:رامهرمز , شهدا , رودزرد سادات, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شهادت حضرت رقیه بر همه سادات بخصوص سادات میر سالاری و همه شیعیان و مسلمین جهان تسلیت باد

مدیر وبلاگ

 

 

 

رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو

دق می‌کند بعد از تو و آب آور تو

پای برهنه سر برهنه روی ناقه

منزل به منزل من به دنبال سر تو


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 / 9 / 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ولادت اتمام موسی الکاظم ( ع ) بر عموم سادت بخصوص سادات میرسالاری و بر همه شیعیان و مسلمانان جهان مبارک باد

شادی میلاد تو، توأم اشک است و آه

 چون که غمین هر دل از کوفه و شام بلاست 

محفل مولودی‏ ات، کرببلایی شده 

گوشه‏ ی لبخند ما، همره اشک عزاست

 

مدیر وبلاگ سید حسینعلی علیزاده

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 / 9 / 1391برچسب:رودزرد , میرسالار , سادات , موسوی , علیزاده, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شب یلدا برهمه بینندگان محترم مبارک باد و آرزوی سلامتی و بهروزی برای شما و خانواده محترم را دارم مدیر وبلاگ

 

روی گل شما به سرخی انار
 شب شما به شیرینی هندوانه
 خندتون مانند پسته
 و عمرتون به بلندی یلدا

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: شنبه 28 / 9 / 1391برچسب:یلدا , رودزرد سادات , میرسالار, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: یک شنبه 10 / 9 / 1391برچسب:علیزاده , میرسالار , رودزرد , آغاجاری, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

کلامی از شیخ بهائی

آدمی  اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده  نیست، زیرا :

اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !

اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!

اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!

اگر جمعگرا باشد، می‌گویند  بخیل است!

اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!

اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!

و اگر نکند میگویند  کافراست و بی‌دین .....!!!

لذا نباید بر حمد و  ثنای مردم اعتنا کرد

و جز از خداوند نباید  ازکسی ترسید.

پس  آنچه باشید که دوست دارید.

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: چهار شنبه 2 / 5 / 1391برچسب:سادات , میرسالار , موسوی , رودزرد, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

فرارسیدن ماه مبارک رمضان و میهمانی خدا بر عموم مسلمانان و شیعیان جهان بخصوص سادات میرسالاری مبارک باد

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: چهار شنبه 2 / 5 / 1391برچسب:رمضان , میرسالار , علیزاده , موسوی , سادات, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

انالله و انا الیه راجعون

حضورمحترم خانواده مرحوم مشهدی احمد کلاه کج

در گذشت آن مرحوم را به شما و سایر بستگان تسلیت عرض نموده واز درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم مغفرت و برای بازماندگان بقای عمر باعزت و صبر جلیل خواستداریم .

 خرم آن روز كزين منزل ويران بروم          راحت جان طلبم در پي جانان بروم

دلم از حسرت زندان سكندر بگرفت             رخت بر بندم و از ملك سليمان بروم 

 فرزندان و نوادگان مرحوم سید عیسی علیزاده (طایفه سادات میرسالاری نوادگان سید رضا) 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 14 / 4 / 1391برچسب:کلاه کج , میرسالار , شجره , موسوی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

میلاد حضرت قایم آل محمد ( حضرت مهدی عج ) بر کلیه شیعیان و مسلمانان جهان و کلیه سادات به خصوص سادات میرسالاری مبارک باد

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 14 / 4 / 1391برچسب:میلاد , حضرت مهدی , میرسالار , سادات, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

آقا علیزاده در چه فکری هستی ؟ شالیزار ها همه رفتند زیر آب . از درختان کنار و درخت توت در پاریاب ها چیزی پیدا نیست . چه صحنه ی غم انگیزی است . یادش بخیر چشمه سردو . یادش بخیر دره ی سور . یادش بخیر تولکیها ( نشاهای شلتوک )چمپا و رسمی و گرده . یادش بخیر چم  مرحوم سید خدابخش . برادران و عموها همه هر یک در شهرهای اطراف آواره شدند . چه روزگار بدی شد . دیگر از صدای کوبیدن کته ها در سیر کو ها خبری نیست . دیگر از صدای و آواز ها و هایمه هایمه ی خواهران و دختر عمو ها و درست کردن گمگ  در فصل درو شلتوک ها خبری نیست . دیگر از صدای چرخش ترنک ها و برنج شدن شلتوک ها توسط مادران و خواهران خبری نیست . سید حسینعلی علیزاده

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: جمعه 24 / 3 / 1391برچسب:رودزرد سادات میرسالار, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 14 / 3 / 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

میلاد رهبر کبیر انقلاب جمهوری اسلامی ایران بر تمامی سادات بخصوص سادات میرسالاری    مبارک باد

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 24 / 2 / 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

  

 

 

 

 

 

   روز زن و روز مادر بر تمامی مادران و همسران سادات بخصوص سادات میرسالاری و تمامی مسلمانان ایران و جهان مبارک باد .        سید حسینعلی علیزاده        از اهواز

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 24 / 2 / 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سید عیسی علیزاده رودزرد سادات غربی( مال سرتل ) آبادی سید عیسی

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: پنج شنبه 21 / 2 / 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نفرسوم از سمت راست سید حسین میرسالاری فرزند مرحوم  سید حسن از سادات میرسالاری از نوادگان سید رفیع بزرگ ساکن رودزرد سادات و طوفشرین شهرستان هفتکل 

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: سه شنبه 20 / 1 / 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀



قابل توجه  کلیه سادات که در جستوی شجره نامه اجداد خود می باشند ؟ 

 پژوهشکده انساب و سادات

 

حجت الاسلام و المسلمین آقای سید مهدی رجائی

هر روز بجز روزهای تعطیل یک ساعت مانده به اذات مغرب جوابگوی حضوری و تلفنی راجع به شجره نامه سادات و امام زادگان می باشد.

آدرس: خ صفائیه- کوچه ۲۵ – کوچه فرعی سمت چپ- کوچه قائمی سمت راست- جنب پلاک۳۶

تلفن:  ۷۸۳۸۱۶۶ – ۰۲۵۱

 ..................................................................................................................................................

 

از سمت راست

 1 ( سید حسینعلی علیزاده ) (09106004798 )(06133848043)

2 - سید علی موسوی نژاد سوق (09177421533 )

3 - سید کاظم مطلوبی  ( میرسالاری ) لیکک بههبهان ( 09163731522 )

 جناب آقای سید علی موسوی نژاد سوق ، در  سوق از توابع شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویر احمد ساکن می باشد ، ایشان دارای یک موزه و پژوهشکده در خصوص اسناد و نسخ تاریخی شجره نامه بعضی از سادات می باشد و با علمای انساب در ارتباط می باشد ، شما می توانید در خصوص جستجوی شجره نامه اجداد خود  با همراه ایشان (09177421533 ) تماس بگیرید : مدیر وبلاگ

عکس : حرم مطهر امامزاده میرسالار

قابل توجه :

سمینار سالانه برادران سادات میرسالاری در آستان حرم امامزاده میر سالار ( ع) در فارتق ( فارتک ) جمعه مورخه 1394.6.27 بر قرار شد . و از کتاب شجره نامه سادات میرسالاری (با  1200 صفحه) رونمایی شد . و هدیه ی کتاب مذکور به مبلغ چهل هزارتومان میباشد . جهت درخواست آن با همراه (09177421533 جناب آقای سید علی موسوی نژاد ) و یا ( 09106004798 سید حسینعلی علیزاده میرسالاری ) تماس بگیرید .

 

 

 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 27 / 12 / 1398برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم , بردخیمه , پگین , ابولفارس , , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سید مهدی میرسالاری مرید امام زاده میرسالار و سید حسینعلی علیزاده از سادات میرسالاری از نوادگان سید رضا رودزرد سادات و هفتکل . ساکن اهواز

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: یک شنبه 26 / 12 / 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سید هاتف

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: یک شنبه 26 / 12 / 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عکس جدید  امام زاده  میرسالار (ع ) در فارتق ( فارتک ) از دوستانی که مایل هستند در این وبلاگ مطلب بنویسند می توانند عضو شوند و مطالب مفید و عکسهای جالب خود را در مورد امامزاده میرسالار( ع ) و یا سادات میر سالاری در آن قرار دهند . با تشکر از شما سید حسینعلی علیزاده

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: دو شنبه 22 / 11 / 1391برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم , بردخیمه , پگین , ابولفارس , , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

رودزردسادات غربی : عکاس سید علی عمرانی

نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری) ׀ تاریخ: یک شنبه 1 / 10 / 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , roudzard.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com